لحظه گمشده

وبلاگ شخصی هادی حاجی رحیمی

لحظه گمشده

وبلاگ شخصی هادی حاجی رحیمی

۱۱ارديبهشت

یادم نمی آید و هیچ وقت نخواهم توانست تصور کنم که 

تو بودی و تو هستی که هر وقت حتی در دورترین نقطه از زمین دلم بگیرد اینجا دلت میگیرد. می گویند این حس را خدا در وجودت نهاده چرا که آغوش توست که بچه ای را که در آغوش هیچ کس آرام نمیگیرد آغوش تو آرامش می کند به کعبه حاجتی ندارم چرا که واجب می دانم برای لمس دستانت وضو بگیرم .

کعبه من مادر

روزت مبارک !!

گر بود اختیار جهانی به دست من

می ریختم تمام جهان را به پای تو 

* یاد رباب افتادم که در کربلا چه حالی داشت وقتی چشمش به اصغرش افتاد و آرام صدا زد علی !  

* می گویند اگر به هریک ائمه اطهار سلام دهی جواب می دهند اما اگر به فاطمه زهرا (س) سلام کنی همه ی ائمه جواب سلامت را می دهند .

السلام علیک یا فاطمه الزهرا 

هادی حاجی رحیمی
۰۵ارديبهشت

نام نوشته را گریه انتخاب کردم چرا که این روزهادلم بسی هوای گریه کرده . . . 

تا لحظه ظهور شما گریه میکنم

در رو به روی آینه ها گریه میکنم

یک روز در غریبی تان ذوب میشوم

یعنی تمام داغ تو را گریه می کنم

یک جمعه از شروع سحر با نبود تو

یک ریز تا نماز عشاء گریه میکنم

رنگ تمام زندگیم جور دیگر است

در سایه نگاه شما گریه می کنم

هر چند کم، شبیه تو در گوشه دلم

من هم برای کرب و بلاگریه می کنم

 

هادی حاجی رحیمی
۰۳ارديبهشت

به هوای چتر فردایت

این چنین ... بارانم 

هادی حاجی رحیمی
۳۰فروردين

آقا سلام 

باز دارد جمعه می رود ... 

چقدر دیگر باید برود این جمعه ها !! 

باشد منتظر جمعه بعدی هستم چرا که 

دلخوشم به اینکه یک جمعه می آیی ! 

تیک تیک ساعت عذابم می دهد وقتی بدون تو می رود این لحظه ها 

بیا تا باز یکی شود این دل ها و یکی شوند همه !! 

قدم به خانه ی ما نه صفای آمدنت ... 

هادی حاجی رحیمی
۲۷فروردين

چشمانم را باز کردم یواش یواش داشت اذان صبح به گوش می رسید یه لحظه چشمم به پدر بزرگم افتاد که دیدم داره اونم بلند می شه واسه نماز صبح دستش رو گرفتم لرزش دستش حس عجیبی بهم می داد هر قدر می خواستم گریه نکنم نمیشد ... 

آبی که پر میکرد تا به صورتش بزند روی من هم پاشیده می شد آرام آرام خم شد و بالاخره دستانش را روی پاهایش کشید به کمک من و عصایش بلند شد حالا دیگه آماده شده بود برای صحبت با خدایش . جانمازش را پهن کردم او نشست پشت جانماز به گمانم در دلش میگفت خدایا مرا ببخش که نشستم !! 

دستی روی دستم کشید و دیدم زیر لب زمزمه کرد خدا دستش رو از سرت کوتاه نکنه که عصای دست من شدی !! 

فقط این را می توانستم بگویم

الهی انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین ... 

__________________________________________

* از دوستم ممنونم واسه خاطر این قضیه !!! 

هادی حاجی رحیمی
۲۵فروردين

اگر کوهی مرا دوست بدارد در هم فرومیریزد !!

امام علی (ع)

و فاطمه فروریخت ... !! 

هادی حاجی رحیمی
۲۲فروردين

اون روزها یکی از فامیلامون که تازه اومده بود از مکه و مدینه میگفت حالا میفهم چرا قبرش تو دنیا باید مخفی باشه و میگفت مدینه شهر بغض است . اما فقط حیدر در همان مدینه بغضش شکسته شد این روز ها همه مرید علی هستیم اما تنها علی تنهاست تنها علی . . .

و پاره شد یکی از برگ های مصحف دین 

ترک به چینی گل واژه های دین افتاد 

 

و خدعتنی الدنیا بغرورها و نفسی بجنایتها و مطالی 

هادی حاجی رحیمی
۲۰فروردين

این روز های یاد علی .ع . و مظلومیتش 

یاد دلسوزیهایش 

یاد اینکه خودش ، همسرش ، فرزندانش فدای اسلام شدند تا زنده بماند ...

و بالاخره یاد دلتنگیش برای فاطمه .س. 

عجیب دلم را میگیرد. . . 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زهرا .س .

 رفتنت چون شمع آبـم می کند

ماندنــت خانـه خرابم می کند 

هادی حاجی رحیمی
۱۸فروردين

دیگه نمی تونست حرف بزنه دکترا گفته بودن شاید اصلا نتونه حرف بزنه . 

تو این جور مواقع گریه فقط گریه یکم آرومت کنه تابتونی یه جور دیگه فکر کنی !  !! 

وقتی دیگه همه از همه جا بریدیم یکی گفت بیاین همه باهم بگیم یا زهرا .س. 

و آرام آرام دیدیم او هم زیر لب می گوید : یا زهرا .س. 

___________________________

* رسول خدا (ص) :هرکس فاطمه را آنگونه که حق اوست بشناسد انگار شب قدر را درک کرده است

* امیدواریم تو این فاطمیه بی بی فاطمه .س. خودشون یه گوشه چشمی به ماکنند ... 

* شفای همه ی مریضا صلوات . 

* ممنونم از مطلبی که یکی توی وبلاگش زده بود . . . 

هادی حاجی رحیمی
۱۷فروردين

آقا سلام :

باز ما چقدر بد بودیم که نیومدی !!

میگن واسه اینکه خدا گناهان ما رو ببخشه تو واسطه میشی !! 

خواهش میکنم وقتی پرونده منو دستت میگیری ... !! 

آقا این هفته هم گذشت ... 

قابل بدونین منتظر جمعه بعدیم ... ! 

______________________________

تویی بهانه آن ابرها که میگریند ... 

بیا ... که صاف شود این هوای بارانی 

هادی حاجی رحیمی