شاه با وفا
دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۶ ب.ظ
۹۳/۰۷/۱۴
این که مدام به سینه ات می کوبد قلب نیست...
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود ...
ماهی کوچکی که طعم تُنگ آزارش می دهد و بوی دریا هوایی اش کردهاست .
قلبها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس... اما کیست که باورکند
در سینه اش نهنگی می تپد ...!
آدم ها ماهی ها را در تنگ دوست دارند و قلب ها را در سینه .
ماهی اما وقتی در دریا شناور شد ماهی است
و قلب وقتی در خدا غوطه خورد قلب است...
هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تنگی نگه دارد تو چطور می خواهی قلبت رادرسینه نگه داری؟
و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله می شود و وقتی دریا مختصر میشود و قلب خلاصه می شود و آدم قانع...
این ماهی کوچک اما بزرگ خواهد شد و این تُنگ تَنگ خواهد شد و این آب ته خواهد کشید ...